_____________________________________________________







-شعر از نرودا برګردان به فارسی شاملو -


به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی
اگر کتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نکنی

به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند

به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر برده ی عادات خود شوی
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی

تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سرکش
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند
و ضربان قلبت را تندتر میکنند
دوری کنی

تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگی ات
ورای مصلحت اندیشی بروی

-

امروز زندگی را آغاز کن
امروز مخاطره کن
امروز کاری بکن
نگذار که با آرامی بمیری

شادی را فراموش نکن!

۵ نظر:

کاکه تیغون گفت...

اگر تا فردا نمرده بودیم، آغاز خواهیم کرد زندگی را...

نوذر الیاس گفت...

خلاف پیشگویی آن شاعر عزیز متاسفانه من با ناآرامی آغاز به مردن می کنم ظاهر جان! شما زنده باشید.

مهرگان گفت...

پیام ما سانسور شد آقای تایمن؟
اگر اینگونه است بگویید این وظیفه را خود ما به عهده بگیریم.

ظاهر گفت...

نه، خانم مهرگان عزیز،ابدن همچو فکری را به خیال راه ندهید!!!!

من پیامی از شما نگرفته ام که سانسور کنم. و هیج دلیلی هم برای سانسور کردن ندارم.

زنده باشید

مهرگان گفت...

سلام، نمی دانم. دیشب این شعر را خواندم و خوشم آمد، پیامی نوشته بودم و امروز نیافتمش. پیام مهمی نبود...یک نظر عادی بود.
به دل نگیرید. فراموش کنید.
سبز بمانید