_____________________________________________________





????

نميدانم در کجا از خودم جدا شدم .

در کدام گذر دردناک، در چه عبوری زمان سايه ی نحسش را بر من گذاشت ؟

تلاش بيهوده ی اين يافتن عمرم را برباد کرده ...

آغاز را در خود نمی يابم ، بسان گمگشته ی از خود در خود ، نيمه راه عمر را در سرگردانی انديشه تا اينجا آمده ام.

همهمه ی وهم باورم را در خود گره کرده.

حديث بی بنيادی از باورِ مطلق، داستان ِ کوری از آدم را بر من رقم کرده ...

سر نوشتی که من و خود در خلوت انديشه نشسته ايم ...


ظاهر تایمن "ناسوت"


هیچ نظری موجود نیست: