- شعر از: شیل سیلورستین -
- برگردان : ظاهر تایمن "ناسوت"-
- جایی که پیاده رو به آخر می رسد -
پیاده رو هم در جایی به آخر می رسد،
پیش از آنکه سرک بیآغازد.
آنجایی که، علف سبز، نرم و سپید می روید،
آنجایی که آفتاب، سرخ و روشن می تابد،
جایی که پرنده ی مهتاب، خسته از پرواز،
در سردی خوش آیند خنک - نعنایی، آرمیده
بیا برویم. اینجا دودش سیاهی به هوا می پاشد
سرک هایش تاریک اند و پر پیچ و خم.
دور از چاله های که از آنها گل های قیر می روید
ما باید راه بیفتیم با گام های حساب شده نه با عجله
و دنبال کنیم خط های تباشیری سپید را
تا آنجایی که پیاده رو به آخر می رسد.
بلی، ما باید راه بیفتیم با گام های حساب شده، نه با عجله
و می رویم همره با خط های سپید تباشیری، تا جای که می روند
برای کودکانی که خط کشیده اند و کودکانی که می دانند،
پیاده رو در کجا به آخر می رسد.
۲ نظر:
behtar ast baraye choqori maadele rasatar payda konid
کاکه ی عزیز را سلام،
خواستیم که از لشکریان دری گوی و پارسی ستیز پس نمانیم و "چقوری" دری ی کابلی خویش را "واژه بانی" کنیم که نگذاشتید... (شوخی!)
از نظر خوب تان تشکر زنده باشید.
ارسال یک نظر