از بس که سرعت لالایم زیاد است کم بود که این شعرش را هم خیال ترجمه کنم.
بی سرعت با سرعت، فرق نمی کند، در هر فرصتی که فرصت برایم دست داد، من دستش را گرفته از رخنه ات به داخل می آیم و می خوانم و لذت می برم و لذت را با خود می برم سر کار و کار را لذت آلود می کنم و ...
شعر تان به نظر من خوب شروع شده، می توانست کوتاه تر از اینی شود که حالا است، فقط قسمت آخرش کمی سر در گمم کرد... اگر منظور از "هستی ات" همان " آرزو ها و ترانه ی قلبت" باشد، " روپوش" اینجا چه معنایی دارد؟ آیا حفظ کردن است؟ پنهان کردن؟ یا در کفن ماندن است؟ و "امیدوار" ی از چه است؟ این گره به خوبی باز نشده، اقلن برای من باز نشده. با این حساب این می تواند شروع یک شعر خوب، یا گوشه ی از یک شعر خوب باشد که باید ادامه پیدا کند، در غیر آن مثل بعضی از شعر های مهرگان ضایع خواهد شد.
۶ نظر:
از بس که سرعت لالایم زیاد است کم بود که این شعرش را هم خیال ترجمه کنم.
بی سرعت با سرعت، فرق نمی کند، در هر فرصتی که فرصت برایم دست داد، من دستش را گرفته از رخنه ات به داخل می آیم و می خوانم و لذت می برم و لذت را با خود می برم سر کار و کار را لذت آلود می کنم و ...
شعر تان به نظر من خوب شروع شده، می توانست کوتاه تر از اینی شود که حالا است، فقط قسمت آخرش کمی سر در گمم کرد...
اگر منظور از "هستی ات" همان " آرزو ها و ترانه ی قلبت" باشد، " روپوش" اینجا چه معنایی دارد؟ آیا حفظ کردن است؟ پنهان کردن؟ یا در کفن ماندن است؟
و "امیدوار" ی از چه است؟ این گره به خوبی باز نشده، اقلن برای من باز نشده.
با این حساب این می تواند شروع یک شعر خوب، یا گوشه ی از یک شعر خوب باشد که باید ادامه پیدا کند، در غیر آن مثل بعضی از شعر های مهرگان ضایع خواهد شد.
نوذر الیاس گرامی،
بااین سرعت "دل خوش کن"، زمان را می دوم. در امیدی که شاید به "خود" برسم...
ممنون از آمدن پر از صفای تو !
مهرگان گرامی ممنون نظر موشگافانه ی تان!
چیز های را "کور" نوشته بودم. حالا دیدم.
زنده باشید.
aanche ra ke hamin lahze eenja mibinim khob zeba ast.
کاکه ی عزیز،
در "کند و پار" واژه ها چند تایی را بریدیم و دوختیم. تا این سروده به جان آمد...
از محبت شما تشکر.
زنده باشید.
ارسال یک نظر